جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۲ تیر ۷, جمعه

Fw: Fwd: چرا مخالفان 'آیت‌الله خامنه‌ای' با او هم رای شدند؟


چرا مخالفان 'آیت‌الله خامنه‌ای' با او هم رای شدند؟
اعلام پیروزی شیخ دیپلمات در همان مرحله اول چنان دور از انتظار بود که هوادارانش در جشن پیروزی‌اش در خیابان‌های تهران فریاد زدند "دیکتاتور، دیکتاتور تشکر تشکر."
این فریاد تشکر از رهبر جمهوری اسلامی است که به زعم شعاردهندگان "اجازه داده است" این بار رای شهروندان خوانده و شمرده شود.
حتی جدی‌ترین شهروندان هوادار روحانی با تعجب درباره این پیروزی گفتگو می‌کنند و می‌پرسند چرا و به چه علت این طور شد؟
پیش از انتخابات ریاست جمهوری، خوش بین‌ترین هواداران آقای روحانی احتمال می‌دادند که او همراه با یکی از نامزدهای اصول‌گرای انتخابات ریاست جمهوری به مرحله دوم راه پیدا کند و آنجا هوادارانش بتوانند با بسیج عمومی و نشان دادن چشم انداز به باور خودشان تاریک پس از پیروزی یک اصول‌گرا، برنده میدان باشند.
"خوشبین‌"ترها حدس می‌زدند آقای روحانی با محمدباقر قالیباف یا سعید جلیلی به دور دوم خواهد رفت و آنجا "آبرومندانه" حذف خواهد شد."
آنها معتقدند که رهبر ایران، چهار سال پیش مانع از خوانده شدن آرای نامزد محبوب آنها میرحسین موسوی شده بود و دستور داده بود به خاطر "نزدیکی نظرش به نظر محمود احمدی‌نژاد" آرای صندوق‌ها چنان مهندسی شود که نام آقای احمدی‌نژاد به عنوان رئیس جمهور از آنها بیرون بیاید.
حالا انتخابات تمام شده است و اکثر شهروندان نزدیک به اصلاح طلبان و جنبش سبز از نتیجه اعلام شده راضی هستند و آن را پیروزی اصلاح طلبان و حامی شان؛ اکبر هاشمی رفسنجانی می‌دانند اما این شگفتی باقی مانده است که اگر آقای خامنه‌ای به قدرت گرفتن دوباره هاشمی رفسنجانی در عرصه سیاسی ایران علاقه مند بود چرا شرایط را برای حضور خود او به عنوان یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری فراهم نکرد و اگر میلی به بازگشت هاشمی و اطرافیانش به قدرت نداشت چرا اجازه داد حسن روحانی که نامزد مورد حمایت اکبر هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی است به ریاست جمهوری
برسد و دستور "مهندسی" نتیجه انتخابات را نداد.
به عبارت ساده‌تر این که آیا نام حسن روحانی برخلاف میل آقای خامنه‌ای به عنوان رئیس جمهور هفتم ایران اعلام شده و فقط فراوانی آرای او مانع از "مهندسی آرا" شده است؟
آیا آیت الله خامنه ای در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم با مخالفانش "هم‌رای" شد یا برعکس، این مخالفانش بودند که با آیت الله "هم‌رای" شدند؟ چه شد که آقای خامنه‌ای و منتقدانش با هم "هم‌رای" شدند و نام حسن روحانی از صندوق بیرون آمد؟
پاسخ به این سوال را باید در بازارهای ایران جستجو کرد. جایی که قیمت‌ کالاها هر روز بی ثبات‌تر می‌شود و ذخایر کالاهای اساسی کم‌تر می‌شود. جایی که به خاطر اختصاص ارز مرجع به کالاهای محدودتر، رونق‌اش از بین می‌رود. یک روز کره نایاب می‌شود و روز دیگر خبر پایان ذخیره دارویی کشور منتشر می‌شود.
اقتصاد ایران همان جایی است که محل جنگ تن به تن نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم بود.
در مناظره‌های هشت نامزد اولیه انتخابات ریاست جمهوری چهره متفاوتی از آنچه آیت‌الله خامنه‌ای انتظار داشت از ایران به نمایش گذاشته شد؛ کشوری که زیر فشار تحریم‌ها در حال از پا افتادن است."
خود آیت‌الله در دی ماه سال ۹۰ تاکید کرده بود که ما در شرایط شعب ابی‌طالب نیستیم. او با اشاره "دشمنان" جمهوری اسلامی گفته بود "این روسیاه‌هاى بدمحاسبه‌گر خیال می‌کنند ما امروز در شرایط شِعب ابى‌طالبیم. این جور نیست. ما امروز در شرایط شِعب ابى‌طالب نیستیم؛ ما در شرایط بدر و خیبریم."
اما حالا یک سال و نیم پس از آن سخنان نشانه‌ای از فتح الفتوح‌ بدر و خیبر به چشم نمی‌خورد. چهره‌ای که هشت مقام عالی‌رتبه سیاسی ایران در مناظره‌های خود از وضعیت ایران به نمایش گذاشتند چیزی فراتر از شعب ابی‌طالب بود.
وقتی غلامعلی حداد عادل در سومین مناظره نامزدها سخنان رهبر جمهوری اسلامی را در مورد "اقتصاد مقاومتی" تکرار کرد و گفت که "زمانی آمریکایی‌ها کنار می‌آیند که ما مقاومت کنیم"، محسن رضایی به او واکنش نشان داد و گفت "یعنی ما مقاومت کنیم که مردم گرسنه بمانند؟ ما مقاومت کنیم که تحریم‌های اقتصادی بیشتر آثار خودش را روی مردم بگذارد؟"
علی اکبر ولایتی مشاور بین الملل رهبر جمهوری اسلامی هم اصلی‌ترین اولویت مردم را مسائل خارجی (بخوانید مذاکره با آمریکا) و رفع تحریم‌ها اعلام کرد.
او صراحتا مذاکرات هسته‌ای را شکست خورده دانست و گفت که "حتما این روند مذاکرات هسته‌ای درست نیست و اگر درست بود وضع ما به این حالت نمی‌رسید."
نتیجه نظرسنجی‌های مختلف رسانه‌های داخل ایران هم نشان از آن داشت که مردم از تحریم‌ها خسته شده‌اند و راه نجات از آن را بهبود سیاست خارجی ایران می‌دانند.
این چیزی نیست که از چشم آقای خامنه‌ای پنهان باشد. مهره‌چینی و بازی او در انتخابات ریاست جمهوری نیز در این جهت بود که با کمترین هزینه برای اعتبار شخصی‌اش راه را برای مذاکره باز کند.
برای آیت‌الله خامنه‌ای این بازی از نوروز ۹۲ شروع شد وقتی که در سخنرانی نوروزی‌اش در مشهد گفت که "با مذاکره مستقیم با آمریکا مخالفتی ندارم اما خوشبین نیستم."
او خود می‌دانست که این جمله چه گشایشی در کار فروبسته مذاکرات میان دو کشور ایجاد می‌کند اما با تاکید بر خوش‌بین نبودنش راه را برای انداختن مسئولیت اشتباه احتمالی بر گردن دیگران باز کرد."
این سخنان سه ماه مانده به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری بعدی بیان شد. واضح بود آن کسی که قرار است ماموریت بزرگ مذاکره‌ای را برعهده بگیرد که آقای خامنه‌ای به نتیجه‌اش "خوش‌بین" نیست، محمود احمدی‌نژاد نیست. این ماموریت برعهده رئیس جمهور بعدی بود.
اکبر هاشمی رفسنجانی، چهره‌ای بود که می‌توانست با قدرت پای میز مذاکره بنشیند و مذاکرات را به نتیجه هم برساند. خودش هم علاقه داشت در هیبت یک منجی افسانه‌ای دوباره بر صحنه سیاست ایران ظاهر شود و شرایط را برای ایران بدون تحریم فراهم کند. اما آقای خامنه‌ای علاقه‌ای نداشت سند یک پیروزی احتمالی را به نام اکبر هاشمی بزند.
از میان شش نفری که نامزد ریاست جمهوری باقی ماندند، حسن روحانی مناسب‌ترین چهره برای انجام "ماموریت بزرگ" بود. کسی که بسیاری از محاسن اکبر هاشمی را داشت و معایبش را برای رهبر نداشت. چهره‌ای با سابقه که هم مدیریت جنگی را تجربه کرده بود و هم دیپلماسی را و غرب به خوبی با چهر‌ه‌اش آشنا بود.
در بخشی از فیلم مستند تبلیغاتی حسن روحانی سخنان رهبر جمهوری اسلامی گنجانده شده بود که از او به عنوان مدیری که "ظرافت‌های دیپلماسی" را رعایت کرده تعریف کرده است. کسی که "تجربه مدیریت عاقلانه، پخته، متین و مستمری" را در طول این سال‌ها پیش چشم او نهاده است.
آیت‌الله خامنه‌ای این شانس را داشت که خواست منتقدانش با خواست خودش در یک مسیر قرار گرفت. هم او و هم مخالفانش و هم مردم عادی کوچه و بازار اکنون چاره را در مذاکره با غرب می‌دانند و امیدوارند با نرمش ایران، تحریم‌ها شکسته شود.
آقای خامنه‌ای از هم اکنون خود را برای هر دو نتیجه آماده کرده است. اگر مذاکرات احتمالی خوب پیش رفت، این او بوده است که چراغ سبز مذاکره را روشن کرده است و اگر مذاکرات احتمالی به بن بست رسید، او این جمله‌اش را برای شهروندان ایرانی تکرار خواهد که من گفته بودم که خوش‌بین نیستم.


هیچ نظری موجود نیست: