جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۳ آذر ۵, چهارشنبه

ماجرا کم کن


سينه از آتش دل در غم جانانه بسوخت


سينه از آتش دل در غم جانانه بسوختآتشي بود در اين خانه که کاشانه بسوخت
تنم از واسطه دوري دلبر بگداختجانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت
سوز دل بين که ز بس آتش اشکم دل شمعدوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت
آشنايي نه غريب است که دلسوز من استچون من از خويش برفتم دل بيگانه بسوخت
خرقه زهد مرا آب خرابات ببردخانه عقل مرا آتش ميخانه بسوخت
چون پياله دلم از توبه که کردم بشکستهمچو لاله جگرم بي مي و خمخانه بسوخت
ماجرا کم کن و بازآ که مرا مردم چشمخرقه از سر به درآورد و به شکرانه بسوخت
ترک افسانه بگو حافظ و مي نوش دميکه نخفتيم شب و شمع به افسانه بسوخت



دیوان حافظ اندروید
نسخه 2.1.6
طراح و برنامه نویس: پژمان چترروز

هیچ نظری موجود نیست: