جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۲ مرداد ۶, یکشنبه

حکایت مدیر و مهندس



مدیر و مهندس!!

مردی که سوار بر بالن در حال حرکت بود ناگهان به یاد آورد قرار مهمی دارد؛ ارتفاعش را کم کرد و از مردی که روی زمین بود پرسید:
"ببخشید آقا ؛ من قرار مهمی دارم ، ممکنه به من بگویید کجا هستم تا ببینم به موقع به قرارم می رسم یا نه؟
"مرد روی زمین : بله، شما در ارتفاع حدودا  ۶ متری در طول جغرافیایی  "41 '21 37 درجه و عرض جغرافیایی "18 '24 17 درجه هستید.
مرد بالن سوار : شما باید مهندس باشید.
  مرد روی زمین : بله، از کجا فهمیدید!؟
"مرد بالن سوار : چون اطلاعاتی که شما به من دادید اگر چه کاملا ً دقیق بود ولی به درد من نمی خورد و من هنوز نمی دانم کجا هستم و به موقع به قرارم می رسم یا نه؟
"مرد روی زمین : شما باید مدیر باشید.
مرد بالن سوار : بله، از کجا فهمیدید!!؟؟
"مرد روی زمین : چون شما نمی دانید کجا هستید و به کجا می خواهید بروید، قولی داده اید و نمی دانید چگونه به آن عمل کنید و انتظار دارید مسئولیت آن را دیگران بپذیرند.
نمی دانید چگونه باید بپرسید و ضمنا اطلاعات دقیق هم به دردتان نمی خورد!

هیچ نظری موجود نیست: