تمام دردسر هاي دنيا زير سر انگيسيهاي چشم باباقوريه
جستجوی این وبلاگ
۱۳۹۲ مرداد ۵, شنبه
Yek Liste BolandBala Az Mojrian MamnooTasvir TV Iran
یک لیست بلندبالا از مجریان ممنوعالتصویر تلویزیون
به بهانه حذف فرزاد جمشیدی از برنامههای رمضان و بازگشت احتمالی جواد یحیوی روی آنتن، مروری داریم بر مهمترین اتفاقاتی كه منجر به حذف شش مجری صاحب سبك از تلویزیون شد.
در مناسبتهای مختلف، علاوه بر بحث تصاحب كنداكتور توسط انواع و اقسام سریال كمدی و درام و ... رقابت برای اجرای برنامههای ویژه آن مناسبتها هم از آن دسته مسائلی است كه نمیشود نادیدهاش گرفت. امسال با شروع ماه رمضان، علاوه بر بحث جنجالی بازگشت مجدد علیخانی به «ماه عسل»، دو بحث داغ دیگر هم در جریان بود. فرزاد جمشیدی بعد از چند سال اجرای مداوم برنامه «ماه خدا»ی سحرهای رمضان، امسال به دلیل حواشی فراوانی كه برایش به وجود آمد، مجبور شد صندلی همیشگیاش را خالی كند و آن را در اختیار حسن سلطانی بگذارد.
از طرف دیگر قبل از شروع رمضان، خبرهایی مبنی بر بازگشت جواد یحیوی به تلویزیون و اجرای «جشن رمضان» هم شنیده میشد ؛ مجریای كه چهار سال پیش، در جریان اتفاقهای بعد از انتخابات، ممنوعالاجرا شد و تا امروز به تلویزیون بازنگشته. البته با گذشت 6 شب از ماه رمضان، هنوز خبری از این مجری نیست و بعید به نظر میرسد بازگشت او به تلویزیون همچنان قطعی باشد! به هرحال به بهانه این رفت و برگشت مجریان شناخته شده به تلویزیون و جنجالهای اخیری كه برای این مجریان اتفاق افتاد، پروندهای تدارك دیدیم درباره مجریان صاحب سبكی كه هر كدام در این مدت، به دلایلی از تلویزیون كنار گذاشته شدند
قربانی اتفاقات سیاسی جوانی لاغر و تركهای كه خیلی صریح و راحت حرف میزد و بیمهابا سوالاتش را از مهمانان برنامهاش میپرسید. حالا فرقی نمیكرد مهمان برنامه حاج آقا قرائتی بود یا عطاءالله مهاجرانی وزیر وقت فرهنگ و ارشاد. این جوان تركهای و خوش صحبت كسی نبود جز جواد یحیوی. مجری متفاوتی كه علاوه بر راحت حرف زدن ، جلوی دوربین هم راحت بود، به قدری كه حتی اگر ترجیح میداد كوسن روی مبل را بردارد و روی زمین بگذارد و روی آن بنشیند و برنامهاش را اجرا كند ، این كار را میكرد.
او با اجرای متفاوت برنامه تابستانه «طعم آفتاب» كه بعد از ظهرها از شبكه تهران پخش میشد، توانست سبكی تازه در اجرای برنامههای تلویزیونی از خود به جا بگذارد و به اوج شهرت و محبوبیت برسد. خیلیها معتقدند عادل فردوسیپور، فرزاد حسنی، احسان علیخانی و... با تاسی از نوع اجرای او به مجریانی جسور و جریانساز تبدیل شدند.
با اینكه مجری جریانسازی بود اما در ادامه نتوانست موفقیت «طعم آفتاب» را تكرار كند. او در اواخر كارش به اجرای مسابقات زنده تلفنی رسید. گفته میشود پشتیبانی از یكی از نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری در سال 88 و حضور مستمر در میتینگهای این نامزد و اجرای مراسم او موجب شد تا مسئولین تلویزیون او را از حضور در برنامههای این رسانه محروم كنند.هرچند او از یك سال و نیم قبل از آن هم كاری در تلویزیون روی آنتن نداشت.
مدتی در كیش مشغول فعالیت تجاری بود و این روزها بازیگری را دنبال میكند.
در هاله ای از ابهام ابتدا كارش را با برنامههای سیاسی و تاریخی آغاز كرد ولی بعد به سمت اجرای برنامههای خانوادگی كشیده شد. او را نمیتوان متعلق به برنامه خاصی دانست . برنامه صبحگاهی شبكه سه را میتوان آغاز شهرت او دانست. صادقی به دلیل اینكه اولین مجری كاملا انرژیك و پرجنب و جوش تلویزیون بود خیلی سریع توانست در تلویزیون پر كار شود.
با اینكه هیچ گاه به صورت رسمی اعلام نمیشود كه افراد در تلویزیون ممنوع التصویر هستند ولی زمانی كه به یك مجری توانمند و محبوب برنامهای داده نمیشود خیلی غیررسمی این ممنوع التصویری به وجود میآید. در اكثر موارد علت این ممنوعالتصویری مشخص است اما در مورد ژیلا صادقی علت این مسئله بسیار مبهم و نامشخص است. خیلیها حضور او به عنوان یك زن در تبلیغ یك محصول تجاری و خارجی را علت كنار گذاشتن او از اجرای برنامه در تلویزیون میدانند.
او فعلا به كارهای هنری و شخصیاش میپردازد. البته قرار بود به عنوان تهیه كننده یك برنامه روانشناختی را برای شبكه سه تهیه كند ولی آن برنامه هم فعلا در هالهای از ابهام است. از طرفی او در مراسمهای مختلف هم به عنوان مجری حضور دارد و آخرین مراسم مهمی كه اجرایش را به عهده داشت اختتامیه بیست و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر در سال 1389 بود كه نوع پوشش او در آن برنامه حسابی جنجال به پا كرد.
زبان سرخ و سر سبز فرزاد حسنی از همان ابتدا با جسارت و لهجه صریح وارد تلویزیون شد به همین دلیل هم خیلی زود هواداران و مخالفان زیادی پیدا كرد. او با برنامه كوله پشتی كه ایام تابستان از شبكه سه روی آنتن میرفت به شهرت رسید.
از قدیم گفتهاند: «زبان سرخ سر سبز دهد برباد»، همان یك برنامه كوله پشتی كه فرزاد حسنی مقابل سردار رادان فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ ایستاد و به شكل بیسابقه ای روی آنتن زنده تلویزیون برخورد ماموران انتظامی با مردم را در مقابل فرماندهشان به چالش كشید خیلیها مطمئن بودند عاقبت خوبی در انتظار حسنی نخواهد بود. او یكسری خط قرمزها را شكسته بود و این باعث شد تلویزیون هم به دنبال دردسر برای خودش نگردد.
تا سال پیش حسنی نیم بند در تلویزیون حضور داشت و سالی یك بار در ویژه برنامههای نوروزی شبكه سه به اجرا میپرداخت اما از زمانی كه علی ضیا رو شد، دیگر آن فرصت هم از او گرفته شد. در این مدت حسنی بیشتر به كارهای رادیوییاش مشغول است و بازیگری را جدیتر پیگیری كرده، حضور در سریال «مسیر انحرافی» و بازی در فیلمهای سینمایی «آمین خواهم گفت»، «در امتداد شهر» و «عملیات مهدكودك» از مهمترین تجربههای بازیگری او در این سالهاست
مثلثی كه كار دستش داد مدتها طول كشید تا رضا رشیدپور از جك گفتن در آیتمهای صبح بخیر ایران جدا شود و به عنوان یك مجری خودش را در تلویزیون مطرح كند. او با سری برنامههای «شیشهای»! به اوج شهرت رسید. رشیدپور در سهگانه «عبور شیشهای»، «شب شیشهای» و «مثلث شیشهای» تقریبا تمام سوپراستارهای سینما و چهرههایی را كه تا به حال حتی یك بار پایشان به تلویزیون باز نشده بود به برنامهاش آورد و به واسطه حضور آنان مشهور شد.
در حالی كه 35 قسمت از برنامه «مثلث شیشهای» گذشته بود، ناگهان پخش این برنامه متوقف شد، همان موقع دلیل این مسئله را نماد برنامه مثلث شیشهای و شبیه بودن آن به نماد فراماسونرها دانستند. البته یكسری صحبتهای مهمانان برنامه روی آنتن زنده و ناتوانی رشیدپور در كنترل آنها هم مزید بر علت شد.
رشیدپور بعد از جدا شدن از تلویزیون سعی كرد خودش را در ورطه بازیگری بیازماید كه نتیجهاش حضور در فیلمهایی چون «بی پولی»، «شیش و بش»، «سوپر استار» و «در امتداد شهر» بود. حضور جنجالیاش در شبكه ایرانیان و حركت عجیب و غریبش در ساخت كلیپهای متعدد و قرار دادن آنها روی شبكه یوتیوب از دیگر كارهای رشیدپور در سالهای اخیر بوده است. او به تازگی مدیر شبكه تلویزیونی پرسپولیس شده است.
رشتهای كه سر دراز دارد آزاده نامداری با اینكه كارش را با برنامه خط مستقیم شبكه تهران شروع كرد اما تا سال 84 كه اجرای آیتم «تازهها»ی «سیمای خانواده» به او سپرده شد، كسی او را به عنوان مجری نمیشناخت. او شیوه خاصی از اجرا را وارد تلویزیون كرد. اولین مجری بود كه چادر رنگی سرش میكرد، شیطنتهای خاص خودش را داشت و به خاطر خوشرویی و تند صحبت كردنش، خیلی مورد توجه قرار گرفت.
بعد از اجرای برنامه تحویل سال 91 به همراه احسان علیخانی، حواشی زیادی برای او به وجود آمد و نهایتا از گوشه و كنار شنیده شد كه بعد از آن برنامه، ممنوعالاجرا شده است. این در حالی بود كه نامداری در همان سال برنامه «خانمی كه شما باشی» را هم اجرا كرد و اتفاقا خیلی هم پرمخاطب شد اما این هم نتوانست جلوی تصمیم ممنوعیت از اجرای او را بگیرد.
خلاصه سال گذشته در چندقسمت اول برنامه «پشت صحنه» علیخانی، اسمش به عنوان نویسنده آورده شد اما این مسئله چندان طول نكشید چون بعد از چند قسمت، اسمش را از تیتراژ هم بیرون كشیدند. او با اینكه قرار بود نوروز امسال با «خانمی كه شما باشی» به شبكه دو برگردد اما چند هفته منتهی به نوروز، اجازه اجرا به او داده نشد و نهایتا برنامه فقط با صدای او روی آنتن رفت.
همین اواخر با فرزاد حسنی ازدواج كرد و در شیراز، مسابقه غذا به راه انداخت اما فعلا خبری از حضورش در برنامه جدیدی به گوش نمیرسد.
خود ویرانگری از زمانی كه شبكه تهران شروع به كار كرد، به عنوان یكی از مجریان ثابت این شبكه كارش را شروع كرد اما در سال 76 و با حضورش در «مسابقه بزرگ» در كنار سید كاظم احمدزاده، خیلی بیش از پیش برای مخاطبان شناخته شد. حركات عجیب و غریبش جلوی دوربین، شوخیهای منحصر به فردش با احمد زاده و ترانههایی كه در این مسابقه اجرا میكرد همگی در كنار هم باعث شهرت و محبوبیت او شد.
سال 84، حسینی در پایان یكی از برنامههای زنده «محله بنده نواز» كه از شبكه سه پخش میشد از مخاطبان خداحافظی كرد و گفت كه مدتی نیاز به استراحت دارد. همان زمان شایعاتی درباره افتتاح بنگاه معاملات ملكی او در قبرس هم شنیده میشد و بعدها مشخص شد كه در آنجا پناهنده شده. با این حال اما مرتضی حسینی، برادر او در مصاحبهای گفته بود كه او اجرا را به دلیل افتادن به ورطه تكرار تعطیل كرده و اصلا دلیل رفتنش، بیزینس نبوده! البته چند وقت قبل از این اتفاقها، شایعاتی درباره اختلاس او از برنامه «جشن رمضان» هم شنیده میشد.
او بر خلاف سایر همكارانش كه با وجود ممنوع الكاری در ایران ماندند و به وطنشان پشت نكردند ، دست به یك خود ویرانگری شدید زد و در شبكه ها ی ماهواره ای مشغول به كار شد، تا به این ترتیب پرونده خود را برای همیشه ببندد. او تنها فردی است كه در این سیاهه، تلویزیون و مخاطبان آن نباید بابت از دست دادنش ناراحت باشند و خم به ابرو بیاورند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر